*★ஜعشق آتشینஜ★*

عشق یعنی جز خدا را بیخیال

*★ஜعشق آتشینஜ★*

عشق یعنی جز خدا را بیخیال

دزد

دزد


از در آمد و سقف سرم را دزدید
در رفت و دل در به درم را دزدید


از ظاهر خوشگلش دلم خر شده بود
با دوز و کلک دل خرم را دزدید


در بازی لِی لِی تا جلو افتادم
جر زن شد و سنگ مرمرم را دزدید


وقتی نتوانست شبم را ببرد
مهتاب همیشه شاعرم را دزدید


گفتم که درخت عشق را قطع کنم،
بی وقفه رسید و تبرم را دزدید


اما و اگر برای تنهایی بود
تنها شدم اما،اگرم را دزدید


من داشتم از نو باورش میکردم
با غیر نشست و باورم را دزدید


هر چند نشد که آسمان را ببرد
یکچند شد و بال و پرم را دزدید


وقتی که همه خون دلم را خوردند
ساقی شد و خون جگرم را دزدید


دفترچه ی من از اسم او پر شده بود
یک واژه نخوانده دفترم را دزدید


دیدار امید آخرم بود که...آه
بدرود امید آخرم را دزدید 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد